شیوه های تربیت فرزند از دیدگاه امام علی(ع)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری قرآن و علوم تربیتی

چکیده

سخن در بارة تربیت و چگونگی آن از گذشته‌های دور در جوامع بشری مطرح بوده و با توجه به اینکه تحول و دگرگونی در جان آدمی و جوامع بشری منوطبه آن است، این امر در آینده نیز همواره ادامه خواهد داشت. در جهان امروز نقش تعلیم و تربیت بر کسی پوشیده نیست و انسان به خاطر ویژگی تربیت‌پذیری‌اش از سایر مخلوقات متمایز شده و تنها از طریق  تربیت و پرورش درست، به کمال نهایی دست می‌یابد و ارزش انسان را نیز می‌توان به میزان برخورداری او از تعلیم و تربیت مشخص کرد. اگر بخواهیم برای تربیت درست نسل امروزی طرح و برنامه جامع و کامل داشته باشیم، می‌بایست از توصیه‌ها شیوه‌های و تربیتی پیشوایان معصوم بهره گیریم. زیرا انسان مسلمان برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصب‏العین قرار دادن دیدگاه‌ها و سیره عملی آنان، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی سریع‌تر گام نهاده به مقصد نائل آید، از این ‌رو، برای تربیت صحیح فرزندان ما معصومین(ع) بهترین و مطمئن‏ترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاه‌هاو کشف و عرضه سیره تربیتی آنان یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاه‌ها و سیره تربیتی امام علی(ع)از اهمیت ویژه برخوردار است. بدین منظور در این نوشتار، به بخشی از شیوه‌های تربیتی آن حضرت که بیشتر در نهج‌البلاغه آمده است، پرداخته می‌شود.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

سخن در بارة تربیت و چگونگی آن از گذشته‌های دور در جوامع بشری مطرح بوده و با توجه به اینکه تحول و دگرگونی در جان آدمی و جوامع بشری منوطبه آن است، این امر در آینده نیز همواره ادامه خواهد داشت. در جهان امروز نقش تعلیم و تربیت بر کسی پوشیده نیست و انسان به خاطر ویژگی تربیت‌پذیری‌اش از سایر مخلوقات متمایز شده و تنها از طریق  تربیت و پرورش درست، به کمال نهایی دست می‌یابد و ارزش انسان را نیز می‌توان به میزان برخورداری او از تعلیم و تربیت مشخص کرد. اگر بخواهیم برای تربیت درست نسل امروزی طرح و برنامه جامع و کامل داشته باشیم، می‌بایست از توصیه‌ها شیوه‌های و تربیتی پیشوایان معصوم بهره گیریم. زیرا انسان مسلمان برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگوهای مطمئن عملی دارد تا با نصب‏العین قرار دادن دیدگاه‌ها و سیره عملی آنان، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی سریع‌تر گام نهاده به مقصد نائل آید، از این ‌رو، برای تربیت صحیح فرزندان ما معصومین(ع) بهترین و مطمئن‏ترین الگوهای تربیتی بوده و ارائه دیدگاه‌هاو کشف و عرضه سیره تربیتی آنان یک ضرورت انکارناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان، ارائه دیدگاه‌ها و سیره تربیتی امام علی(ع)از اهمیت ویژه برخوردار است. بدین منظور در این نوشتار، به بخشی از شیوه‌های تربیتی آن حضرت که بیشتر در نهج‌البلاغه آمده است، پرداخته می‌شود.

مفهوم تربیت

در کتب لغت برای واژه تربیت سه ریشه ذکرشده است؛ که نوعی پروراندن، رشد دادن و افزودن در تمام آن ها مشترک است. راغب اصفهانی تربیت را به معنای دگرگون کردن گام‌به‌گام و پیوسته هر چیزی می‌داند تا به کمال مطلوب برسد. «رب‏؛ الرَّبُّ فی الأصل: التربیة، و هو إنشاء الشی‏ء حالا فحالا إلى حدّ التمام، یقال رَبَّهُ، و ربّاه و رَبَّبَهُ»[i]. در لسان العرب نیز تربیت از ریشه رب ذکرشده است و بر معلم و مربی رب اطلاق شده است: « الرَّبُّ یُطْلَق فی اللغة على المالکِ، و السَّیِّدِ، و المُدَبِّر، و المُرَبِّی، و القَیِّمِ، و المُنْعِمِ قال: و لا یُطلَق غیرَ مُضافٍ إِلّا على اللّه، عزّ و جلّ»[ii]

اهمیت تربیت فرزند از نگاه امام علی(ع)

تربیت صحیح از حیاتی‌ترین ابعاد زندگی انسان بوده و در پرتو آن، انسان به سعادت مطلوب نائل می‏آید. حضرت امیرالمؤمنین (ع) به تکرار از این امر مهم سخن گفته و آثار و نتایج مثبت تربیت صحیح فرزند و پیامدهای منفی بی‏توجهی به آن را بیان داشته‏ است. آن حضرت در سخن کوتاه و درعین‌حال عمیق و ظریف، تربیت و ادب‏آموزی را میراثی بی‌مانند تلقی نموده‏ و می‌فرماید: «لامیراث کالادب»[iii]  هرگز دارایی‏های باقیمانده مادّی، قابل‌مقایسه با میراث گران‌بهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست. ازاین‌روست که در سخنی دیگر،آن حضرت فرمود: «خیرماورث الآباء للأبناءالادب »گران‌بهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می‏گذارند، ادب است.[iv]

امام علی(ع) ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی‏توجهی به امر خطیر تربیت را رشد یافتن فرزند ناصالح  برشمرده و برای هریک از این دو، آثار و نتایج مثبت و منفی بیان نموده‏اند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا می‏فرماید: «الانس فی ثلاثه، الزوجة‏الموافقه والولدالصالح و الاخ الموافق » انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم‌رأی انسان باشد.[v]

از طرفی آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی تربیت نادرست فرزند را موردتوجه قـرار داده و همـة پیروان خود را از بی‏توجهی به تربیت صحیح فرزندان بر حذر داشته است. ایشان  فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی کرده و می‌فرماید: «ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف»[vi]  همچنین در کلام دیگر فرزند ناصالح را مایه محنت و شومی دانسته است: « ولدعقوقٌ محنة و شئومٌ »[vii] فرزند ناصالح نه‌تنها  خود را نابود می‌سازد، که چه‌بسا ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسان ناصالح مبدل گرداند؛ امیرالمؤمنین( ع) درباره زبیر فرموده است: «... مازال الزبیر رجلاًمنّا اهل‌البیت حتی نشاءَ ابنه المشؤوم عبدالله»[viii]  پیوسته زبیر مردی از ما اهل‌بیت بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد.

تربیت‌پذیر بودن فرزند از دیدگاه امام علی(ع)

از نگاه امیر بیان امام علی(ع) فرزندان انسان تربیت‌پذیرند و اگر پدر و مادر از شیوه‌ها و اصول تربیتی آگاه باشند، از این ویژگی انسان به‌خوبی بهره برده، فرزندان خویش را دررسیدن به بالاترین درجه‌های علمی و معنوی یاری می‌رسانند. آن حضرت بر اساس اصل «تربیت‌پذیر بودن انسان»، یکی از حقوق فرزندان بر پدر را، تربیت شایسته فرزند می‌داند و می‌فرماید: «حق الولد ان یحسن اسمه و یحسن ادبه ویعلمه القرآن»[ix] حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برای او برگزیند و به‌خوبی ادب و تربیتش کند و به وی قرآن بیاموزد. آن حضرت در کلامی دیگر فرموده است : « ما نحل والد ولدا نحلاً افضل من ادب حسن»[x] هیچ پدری به فرزندش، موهبتی مانند تربیت نیکو نبخشیده است. آن حضرت در سخنی دراین‌باره، به فرزندش امام حسن(ع) می‌فرماید: «فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لبک»[xi] پیش از آنکه قلب تو دچار قساوت و اندیشه‌ات سرگرم [ امور بیهوده] شود، به تربیت تو پرداختم. قبل از این کلام، حضرت فرموده است « وانما قلب الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شیء قبلته» به‏درستی که دل جوان همچون زمین نکاشته است، هرچه در آن افکنند، بپذیرد. از این  قبیل سخنان حضرت که در شرایط مختلف بیان داشته است، تربیت‌پذیر بودن انسان در سنین کودکی و نوجوانی به‌خوبی استفاده می‌شود.

ابعاد تربیت از نگاه امام علی(ع)

انسان موجودی است که از شئون گوناگونی برخوردار‌است و از جنبه‌های بدنی، روحی، عقلی، عاطفی و معنوی سامان‌یافته است. بنابراین ابعاد و ساحت‌های تربیت در مورد او متنوع و متعدد خواهد بود؛ از قبیل تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تربیت جسمانی، تربیت اجتماعی، تربیت سیاسی و... که درسیره تربیتی  امام علی(ع) نیز به ابعاد و انواع تربیت توجه شده است که  بررسی کامل و مفصّل هر یک از این ابعاد و انواع، نیازمند ارائه یک مقاله مستقل است و در اینجا به‌ صورت اشاره و گذرا به برخی آن‌ها که در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت بیشتری برخوردار است، نظر می‌افکنیم.

  1. تربیت دینی

تربیت دینی در کودکی از اهمیت بسیار بر خوردار است. اگر کودک در این بعد به‌خوبی پرورش یابد، در ابعاد دیگر تربیت با هزینه کمتری صورت می‌گیرد. مراد از تربیت دینی محدوده خاصی است، هرچند تربیت دینی به یک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودی انسان می‏گردد امّا در اینجا، مراد از تربیت دینی، مقابل تربیت اخلاقی، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتاً حوزه مربوط به عقاید و احکام عبادی از دین را شامل می‏گردد. تربیت دینی به این معنا در سیره تربیتی امام‏علی(ع) از اهمیت ویژه برخوردار است که در ادامه به نمونه‏هایی از آن اشاره می‌گردد.

الف. نماز

نماز یکی از بارزترین مصادیق تربیت دینی، بزرگ‌ترین فریضه ‏الهی و پیش‌درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. امام علی(ع) در طول عمر با برکتش زیباترین جلوه‏ها را در نماز به نمایش گذاشت و فرزندان خود را بدان سفارش می‏نمود. در وصیتی به امام حسن (ع) و تمامی خانواده و فرزندانش آن‌ها را به نماز سفارش کرده می‏فرماید: از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کارها و ستون دین شماست. [xii] حضرت هم‌چنین همه پیروان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعی در تشویق آنان به مداومت بر آن، فراخوانده ‏است. آن حضرت فرمود: «علّموا صبیانکم الصلوة و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم» [xiii]در کودکی به فرزندان تان نماز را تعلیم دهید و هنگام بلوغ، آنان را به نماز وا‌دارید. امام علی(ع) در مورد نماز بین دوره کودکی و بلوغ فرق گذاشته‏اند، در دوره کودکی تا قبل از ده‌سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نماز نموده‏اند و تنها به اقدام زبانی و سفارش کلامی اکتفا نموده‏اند، حضرت خطاب به یکی از اصحاب فرمود: کودکان اهل خانه‏ات را با زبان به نماز و طهارت تأدیب نما و وقتی به سن ده‌سالگی رسیدند، آنان را بر ترک آن، تنبیه بدنی نما ولی از سه بار بیشتر تجاوز نکند.[xiv]

ب. آموزش قرآن

 در تربیت دینی قرآن جایگاهی بس عظیم دارد. حضرت امیر در نامه تربیتی خود به فرزندش امام حسن(ع) می‌فرماید:«واَنْ ابتدئک بتعلیم کتاب‏اللّه و تأویله وشرایع الاسلام و احکامه و حلاله و حرامه » [xv] نخست تو را کتاب خدا بیاموزم و تأویل آن را به ‏تو تعلیم دهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکارسازم. و در توصیه به فرزندش محمد بن حنیفه، می‌فرماید: بر تو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است و اینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهی آن پای بند باشی. همچنین خواندن قرآن را در شب و روز و هنگام تهجّد بر خود لازم بدانی...[xvi]

ج. تعلیم دعا

درخواست از خداوند و تضرع به درگاه او در تربیت دینی، از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است. دعا ابزاری است که بنده را به خالق پیوند می‏دهد و از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میان می‏گذارد. امام علی(ع) در سیره تربیتی خویش به دعا اهمیت زیادی قائل شده‏اند. آن حضرت هم دعاهایی را به فرزندان خود تعلیم می‏دادند و هم آنان را بر مداومت بر آن توصیه می‏کرد. حضرت در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگام احتضار نیز از این امر غافل نبود و به فرزند خویش امام حسن (ع) دعایی را تعلیم نمود.[xvii]

د. آشنایی با علوم اهل‌بیت (ع)

ازجمله عناصر مهم تربیت دینی در فرهنگ علوی آشنا ساختن فرزندان با سخنان و علوم اهل‌بیت (ع) است. بر والدین لازم است که عقاید حقّه شیعه را به فرزندان خود تعلیم داده و بذر محبت ائمه معصومین(ع) را در دل‌های آنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی و روشنگر اهل‌بیت(ع) آشنا سازند. در حدیثی از امام علی(ع) نقل‌شده است که حضرت فرمود: «علّموا صبیانکم من علمنا ماینفعهم اللّه به لاتغلب علیهم المرجئة برأیها»[xviii] به کودکان خود آن مقدار از دانش ما که به حال آنان مفید است، تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه بر آنان غالب نگردد.

  1. تربیت اخلاقى

یکى از ابـعاد مهم تربـیت اسلامى، تربـیت اخلاقى است. مراد از تربـیت اخلاقى اعمال روش‌ها و به‌کارگیری اصولى است که در پـرتـو آن‌ها فرد فضایل اخـلاقى را کسب می‌کند و صفات رذیله را از خـود دور می‌سازد. بـا مطالعه و بـررسى سیره تربـیتى امام على(ع) به‌خوبی آشکار می‌گردد که آن حضرت تربـیت اخلاقى را در کنار تـربـیت دینى مهم‌ترین و اساسی‌ترین بعد تربـیت به شمار آورده است. آن حضرت بـیشترین تلاش خویش را صرف این دو بعد تربـیتى فرزندان کرده است. نامه‌ها و وصایاى آن حضرت بـه فرزندان گواه صادقى بـر این مدعاست. بـررسى تـربـیت اخـلاقى فرزندان از دیدگاه امام على(ع) و سیره آن حضرت، کتابى مستقل نیاز دارد. بدین سبب، تنها بـرخى از روش‌های تربـیت اخلاقى مورد نظر آن حضرت را بررسی قرار می کنیم:

الف. الگوی عملی

 مهم‌ترین و کارآمدترین روشى که ائمه (ع) در تربـیت اخلاقى فرزندان شان بـه کار می‌گرفتند، رفتار عملى آنان بـود. آن‌ها خـود الگوى کامل و مطمئن اخـلاقى بـراى فـرزندان شـان بـودند. اعمال و رفتارشان هرلحظه در منظر فرزندان قرار داشت و فرزندان بـا دیدن آن‌ها مشـق زندگى می‌گرفتند. سـیره تـربـیتـى حضرت امیرالمؤمنین(ع) سرشار از رفتـارهاى عـملى اسـت که بـراى همه سـرمشـق بـود.

ب. موعظه

 یکى از روش‌های تربیت اخـلاقى پند دادن و نصیحت کردن اسـت که در سـیره تـربـیتـى امام على(ع) بسـیار دیده می‌شود. آن حـضرت در فرصت‌های مناسـب فرزندان خـویش را پـند می‌داد و دل‌های پـاک و نورانى آنان را نورانی‌تر می‌ساخت. روش تربیتى موعظه چنان در سیره تربیتى آن حضرت مهم بود که حتـى در بـستـر شهادت از آن بـهره جست. نامه طولانى حضرت بـه فرزندش از مهم‌ترین جلوه‌های این روش تربـیتى شمرده می‌شود.

ج. یاد مرگ و قیامت

از دیگر روش‌های تربیت اخلاقى یاد مرگ و قیامت است. یاد مرگ و قیامت موجب می‌شود انسان از آرزوهاى مادى جـدا گردیده و از آلوده شدن به گناه و معصیت دوری گزیند. امام على(ع) در خطبه‌ها و نامه‌هایش همواره مرگ را یادآورى می‌کرد و بخصوص فرزندانش را به فراموش نکردن آن توصیه می‌فرمود. حـضرت در نامه‌ای  معروف بـه فرزندش امام حـسن(ع) می‌فرماید: « یا بنی اکثر من ذکر الموت و ذکر ما تهجم علیه و تفضی بعدالموت الیه، حتی یأتیک و قد اخذت منه حذرک و شددت له ازرک...» [xix] فرزندم! فراوان به یاد مردن باش و بـه یاد موقعیتى که در آن قرار می‌گیری و پس از مردن بـدان روى می‌کنی تا چون بر تو درآید، ساز خویش را آراسته و کمر خود را بسته باشى چنان نبـاشد که ناگهان مرگ تو را دریابد و بر تو چیره گردد.

  1. تربیت اجتماعی

یکی از ابعاد تربیتی که بیشتر در سنین نوجوانی و جوانی کاربرد دارد، تربیت اجتماعی است. از سیره و گفتار امیر مؤمنان علی(ع) به‌خوبی استنباط می‌شود که حضرت به معاشرت با جمع و جماعت معتقد بوده و گوشه‌گیری از مردم را روا نمی‌دانست و برای معاشرت و برخورد با مردم، توصیه‌ها و شیوه‌های را گوشزد می‌نموده است که به برخی آن‌ها به‌اختصار اشاره می‌شود.

الف. معاشرت شایسته با مردم

امام علی(ع) اصولی را در معاشرت و برخورد مناسب با مردم بیان نموده است ازجمله:

۱. خوش‌اخلاقی با مردم

حضرت در زمینه خوش‌اخلاقی در برخورد با دیگران می‌فرماید: «حسن الخلق خیر قرین»[xx] خوش‌خلقی بهترین همدم (برای انسان) است. در جای دیگر امام(ع) راه سلامت ماندن در میان مردم را، اخلاق نیکو برشمرده و می‌فرماید: «تسلم من الناس بحسن الخلق»[xxi] با خوش‌اخلاقی، خود را از شر مردم نگه‌دار.

۲. نیکو سخن گفتن با دیگران

حضرت خطاب به فرزندش امام حسین(ع) می‌فرماید:« اعلم ای بنی انه من لانت کلمته، وجبت محبته»[xxii] ای فرزندم! بدان هر کس که سخنش نرم باشد، مهر و محبتش به دیگران ضرورت یابد.

باز می‌فرماید: « ولا تقل ما لا تعلم بل لا تقل کلما تعلم و لاتقل ما لا تحب ان یقال لک»[xxiii] آنچه نمی‌دانی نگو! بلکه هر آنچه می‌دانی، اظهار مکن! نیز حرفی را که نمی‌خواهی به تو بگویند، مگو.

۳. خیرخواهی برای دیگران

امیرالمؤمنین(ع) خطاب به امام حسن می‌فرماید: «وامحض اخاک النصیحة حسنه کانت او قبحه و ساعده علی کل حال» [xxiv] خالصانه برای برادرت خیرخواهی کن، بپسندد یا نپسندد، و در هرحال با او مساعدت کن.

۴. رعایت ادب

حضرت به فرزندش امام حسین(ع) می‌فرماید: «الادب خیر میراث»[xxv] ادب، بهترین ارث از گذشتگان است.

امام در زمینه برخورد نیک با دیگران توصیه‌های زیادی دارد که به ذکر همین چند مورد اکتفا می‌شود.

ب . داشتن ارتباط سازنده

حضرت امیرالمؤمنین(ع)  داشتن ارتباط  و هم‌نشینی با برخی از اقشار و اصناف را به فرزندان و رهروان خود توصیه می‌کند و معتقد است ارتباط با چنین افرادی، تأثیر شگرفی  بر رشد و پیشرفت معنوی و فرهنگی انسان دارد. از جملة آن‌ها افرادی است که در ذیل می‌آید:

  1. ارتباط با علما

امام علی(ع) ارتباط با دانشمندان را سودمند دانسته و به هم‌نشینی و ارتباط با علما و دانشمندان توصیه اکید دارد و به فرزند خود امام حسین(ع)  می‌فرماید: «و من خالط العلماء وقر»[xxvi] هرکس با دانشمندان معاشرت داشته باشد، با وقار گشته و مورد تکریم قرار می‌گیرد.

۲. ارتباط  با خویشاوندان

ارتباط عاطفی و صمیمی با بستگان یا صله‌رحم، یکی دیگر از توصیه‌ها و تأکیدات امام علی(ع) در عرصة تربیت اجتماعی است. با این ارتباط، همبستگی فامیلی استحکام یافته و اختلافات جزئی تبدیل به بحران و درگیری نخواهد شد. امام خطاب  به فرزندش امام حسین(ع) می‌فرماید: «ارتباط با بستگان، نشان از بزرگی است. اگر از خویشانت بریدی، دیگر چه کسی می‌تواند به تو امیدوار و یا به پیوندت اطمینان داشته باشد؟ »[xxvii] و هم‌چنین می‌فرماید: «خویشانت را عزیز شمار، آنان بال‌ و پر تو اند که با آن‌ها پرواز می‌کنی و ریشه تو اند که به آن‌ها باز می‌گردی و به آن‌ها بر دشمن چیره می‌شوی. خویشان، ذخیره روز مبادا هستند؛ کریمشان را گرامی شمار، بیمارشان را عیادت کن، در کارها شریکشان ساز و در مشکلات بر آن‌ها آسان‌گیر.» [xxviii]

۳. ارتباط با مؤمنان

 حضرت برقراری ارتباط با افراد مؤمن را مورد تأکید قرار داده است و به فرزند خود امام حسن(ع) چنین توصیه می‌فرماید: «اطع اخاک و ان عصاک و صله و ان جفاک»[xxix]  از برادرت اطاعت کن، گرچه او از تو نافرمانی کند و با او ارتباط داشته باش، هرچند به تو جفا کند. همچنین می‌فرماید: « احمل نفسک من اخیک عند صرمه علی الصله و عند صدوده علی اللطف و المقاربه و عند جموده علی البذل و عند تباعده علی الدنو و عند شدته علی اللین و عند جرمه علی العذر...»[xxx]  آنگاه‌ که برادرت از تو برید، خود را به پیوند وادار و هنگام اعراض، بر مهربانی و درخواست وادار، و چون بخل ورزد از بخشش دریغ مدار و هنگام دوری کردن از نزدیک شدن، و به وقت سختگیری اش از نرمی کردن و به هنگام گناهش از عذر خواستن مضایقه مکن، چنان‌که گویی تو بنده‌ای و او ولی‌نعمت. حضرت هم‌چنین در زمینه ارتباط با همسایه، اهل خیر و... توصیه نموده و برارتباط درست با آن‌ها تأکید کرده است.

شیوه‌های تربیتی امام علی(ع)

 بررسی شیوه‌های تربیتی در نظام تعلیم و تربیت اسلامی از جایگاهی بسیار مهمی برخوردار است. در واقع درخت پرثمر تربیت ‏آنگاه به بار می‌نشیند که نکات تربیتی در قالب شیوه‌های درست و مناسب در امر تربیت فرزندان به اجرا درآید. امام علی(ع) در سیره‏ تربیتی خویش روش‌ها و شیوه‌هایی را به کار گرفته است که  اگر به‌خوبی از آن پیروی شود و در شرایط مناسب از آن استفاده  گردد، قطعاً پرثمر خواهد بود.

  1. اهتمام به تربیت فرزند

 تربیت درست فرزندان آن گاه به‌خوبی صورت می‌گیرد، که موضوع تربیت فرزند به دغدغه‌ای ذهنی پدر و مادر تبدیل شود. پدر و مادری که به تربیت فرزند اهتمام ندارند، یا از تربیت فرزندان خویش باز می‌مانند یا آن‌ها را نادرست تربیت می‌کنند. دل نگرانی تربیت فرزند، پدر و مادر را نسبت به فرزندان خویش مسئولیت ‌پذیر ساخته، آن‌ها را به کسب آگاهی در باره تربیت فرزند وا‌می‌دارند و مانع از دست دادن فرصت‌ها می‌شود. نمونه‌ای بارز از دغدغه امام علی(ع) در باره تربیت فرزند، نامة وی به امام حسن (ع) است که در هنگام بازگشت از جنگ صفین نوشته است. ایشان به تأخیر انداختن بیان توصیه‌های تربیتی خویش به فرزندش را پس از رسیدن به خانه، نوعی از دست دادن فرصت در تربیت دانسته است. لذا پیش از بازگشت به خانه این نامه را برای  امام حسن (ع) نوشته و توصیه های لازم را ارائه داد.

  1. استفاده از فرصت‌ها

 یکی از توصیه‌های مهم امام علی (ع) به والدین این است که از فرصت‌ها پیش از نابودی آن‌ها استفاده نمایند. امام در این‌باره به فرزندش امام حسن(ع) می‌فرماید: «ای بنی، انی لما رأیتنی قد بلغت سنًا و رئیتنی ازداد وهنا بادرت بوصتی الیک، و اردت خصالا منها قبل ان یعجل بی اجلی دون ان افضی الیک بما فی نفسی، او ان انقص فی رأیی کما نقصت فی جسمی...»[xxxi] فرزندم، هنگامی‌که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی‌ام رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیت برای تو شتاب کردم و ارزش‌های اخلاقی را برای تو برشمردم؛ پیش از آن‌که اجلم فرارسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم و پیش از آنکه در نظرم کاهشی پدید آید، چنان‌که در جسمم پدید آمده است و پیش از آن‌که در تو زمینه پذیرش از میان برود. این کلام به ما می‌آموزد که هرگاه زمینه کار خیری فراهم شد و وقت انجام دادن آن فرارسید، کوتاهی و سهل‌انگاری نکنیم؛ زیرا ممکن است در آینده زنده نباشیم یا توان انجام این کار را نداشته باشیم.

  1. توجه به همه ساحت‌های تربیت

در نهاد انسان گرایش‌هایی مختلفی وجود دارد که برخی آن‌ها جنبة جسمی دارد و برخی جنبة روحانی. در واقع، انسان هم نیازهای مادی و جسمی دارد و هم نیازهای معنوی و روحی. والدین موفق کسانی هستند که به هر دو نیاز فرزند توجه کنند و با برآوردن نیازهای روحی و جسمی او، هم به پرورش روح او اهتمام ورزند وهم به پرورش جسمش. حضرت امیر (ع) به‌عنوان بهترین الگو در تربیت فرزند، هم به تربیت روحی فرزند سفارش کرده است وهم به تربیت جسمی او. چنانچه اهتمام به این امر از نامة معروف وی به امام حسن(ع) پیداست.

  1. روش محبت و مدارا

یکی از مؤثرترین شیوه‌های تربیتی، به‌کارگیری محبت ‏است. محبت  والدین به فرزند جاذبه می‏آفریند، انگیزه خلق می‏کند. انسان‌های پرتلاطم ‏و مضطرب را آرامش می‏بخشد و فرزندان نابهنجار و ناسازگار را آرام ‏می‏کند. محبت ‏شیوه‏ای است که به مرحله‏ای خاص از تربیت اختصاص‏ ندارد؛ اما کودکان و نوجوانان  بیشتر به آن نیازمندند. از آنجا که محبّت با سرشت و فطرت آدمی سازگار است و پذیرش آن از ناحیه درون و به ‌دور از هیچ تحمیلی است، باید مربیان تربیتی به‌ویژه خانواده‌ها برای جذب فرزندان و جلوگیری از انحراف آنان بدان متوسل شوند و آگاه باشند که اگر خانواده کانون محبت باشد، فرزندان کمتر به ناهنجاری‌های جامعه تن می‌دهند. در شیوه تربیتی امام علی(ع) کمال محبت و عاطفة آن وجود گرامی را در برابر فرزندانش شاهدیم؛ از جمله آنگاه‌ که به امام حسن مجتبی(ع) در بیان وصایای خود چنین خطاب می‌کند: «فرزندم! تو را دیدم که پاره تن من بلکه همه جان منی؛ آن‌گونه که اگر آسیبی به تو رسد، به من رسیده است و اگر مرگ به سراغ تو آید، زندگی مرا گرفته است. پس‌کار تو را کار خود شمردم و نامه‌ای برای تو نوشتم تا تو را در سختی‌های زندگی رهنمون باشد»[xxxii] بر اساس سیره و شیوه تربیتی امام علی(ع)، برای تربیت فرزند لازم است که با مدارا، ابتدا شفقت و دلسوزی و مهربانی خود را به اثبات رسانیم و این شیوه را در سطح گسترده برای همه در پیش گیریم. آن امام همام در تربیت افراد جامعه نیز به اصل تألیف قلوب و محبّت و مدارا بسیار توجه می‌کرد و بر اشاعة آن تأکید می‌ ورزید: «قلوب الرجال وحشیة فمن تألفها اقبلت علیه»[xxxiii] دل های مردم وحشی و پراکنده است، به کسی روی می‌آورند که با آن‌ها خوش‌رویی  و مدارا نماید.

  1. احترام به شخصیت کودک

یکی دیگر از روش‌های مهم تربیتی، شیوه‏ احترام به شخصیت فرزند و واگذار کردن  کار و مسئولیت ‏به او است. کودک یک انسان است و هر انسانی به شخصیت خویش علاقه‌مند ‌است. میل دارد دیگران قدرش را بدانند و به شخصیت او احترام بگذارند. منظور از احترام رفتار عملی است که احساس ارزشمندی و رضایت و خشنودی برای طرف مقابل ایجاد می‌کند. پدران و مادرانی که به شخصیت فرزندان خویش علاقه‌مند هستند باید همواره احترام آن‌ها را رعایت کنند و وجودشان را گرامی بدارند. احترام به کودک یکی ازعوامل مهم در پرورش شخصیت کودک به شمار می‌رود، احترام به فرزند و تکریم شخصیت او، اعتماد به‌ نفس را در وی ‏تقویت می‏کند و او را برای انجام مسؤولیت‌های مهم فردی و اجتماعی آماده می‏سازد. امیر مؤمنان (ع) فرمود: «أکرِمُوا أولادَکمْ وَ أحْسِنُوا آدابَهُمْ یغْفَرْ لَکمْ»[xxxiv] فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت و ادب کنید تا آمرزیده شوید. چنانچه پیش از آن حضرت، پیامبر اکرم(ص) نیز فرموده است: «أکرمُوا أولادَکُم و أحسنُوا آدابَهم»[xxxv]. فرزندانتان را بزرگ دارید و با آنان رفتارى نیکو کنید. از طرفی، سرزنش و تحقیر زیاد، آتش لجاجت و دشمنی را در او شعله‌ور می‌سازد. امام علی(ع) در این زمینه ‏می‏فرماید: «الافراط فی الملامه یشب ناراللجاجه‏»[xxxvi] زیاده ‌روی در سرزنش، آتش لجاجت را در فرد روشن می‏کند.

  1. شیوه‌های تشویق و تنبیه، عفو و تغافل

تشویق به معناى برانگیختن، به شوق آوردن، راغب ساختن و شایق کردن است[xxxvii] و تنبیه به معناى بیدار کردن، آگاه کردن ، هشیار ساختن و ادب کردن است .[xxxviii] یکی از روش‌های تربیتی دین اسلام، تمسّک به عفو و تغافل و تنبیه و تشویق افراد است که در باب برتری هر یک از ملاک‌ها، بحث‌ها و گفتارهای بسیار وجود دارد. چون انسان جایزالخطاست و مصون از اشتباه و خطا نیست، اگر در مسیر دچار سهوی شود، نباید چنان مورد عتاب و خطاب قرار گیرد که از ادامه راه بازماند و از خودباوری و اعتماد به ‌نفس فاصله بگیرد. اما باید در مسیر تربیت فرزندان در خانواده‌ها و افراد در جامعه، معیار و میزان تنبیه و تشویق به‌خوبی شناخته و مراعات شود؛ چنان‌که ائمه اطهار(ع) با شناختی که از نهاد افراد و قابلیت‌های شان داشتند، به این مهم یعنی تقدم عفو و تشویق بر تنبیه و مجازات مبادرت می‌ورزیدند. امام علی(ع) در دستگاه عدالت خود هر یک آن‌ها را  در جای مناسب  خود به کار می‌بست. حضرت امیر (ع ) درباره نقش پاداش و کیفر الهى در تربیت آدمى می‌فرمایند: « ان الله سبحانه وضع الثواب على طاعته، و العقاب على معصیته زیادة لعباده عن نقمته، و حیاشة لهم الى جنته»[xxxix]همانا خداى سبحان ، پاداش را بر طاعت و کیفر را بر معصیت خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد و به‌سوی بهشت روانه سازد.

در تربیت انسان ، اصل بر تشویق و ترغیب است نه تنبیه و مجازات . امام على (ع) نیز به این اصل اشاره می‌فرمایند: «ضادوا الشر بالخیر»[xl]به‌وسیله خوبى با بدى بستیزید. البته تشویق باید به‌اندازه باشد تا اثرات منفى به‌ جا نگذارد. حضرت به این امر اشاره دارند؛ آنجا که می‌فرمایند: «الثناء باکثر من الاستحقاق ملق ، والتقصیر عن الاستحقاق عى او حسد»[xli] ستایش بیش از استحقاق ، تملق است و کمتر از استحقاق ، درماندگى یا رشک بردن است. در تنبیه برخی راه افراط را می‌پیماید و معتقد است، کودک به جهت طبع و مزاج ناسالم، لایق سخت‌ترین نوع تنبیه است و در افغانستان بیشتر والدین این روش را انتخاب می‌کند. و برخی دیگر تفریط می‌کند و باور دارند که باید همواره در برابر تمایلات بی‌حد و مرز کودک و نوجوان تسلیم بود. هر دو روش در سیره علوی مردود است . حضرت على (ع) می‌فرمایند: «من اهمل نفسه اهلکها»[xlii] هر که نفس خود را واگذارد، هلاکش گرداند.حضرت امیر، تشویق و تنبیه را به‌عنوان دو عامل پیش برنده و بازدارنده تربیت می‌پذیرد، منتها اصل را بر تشویق می‌گذارد؛ یعنى در عین‌حالی که وجود تنبیه را لازم و ضرورى می‌داند، اما معتقد است که میزان پاداش، تشویق و محبت همواره باید بیشتر از میزان تنبیه و مجازات باشد. حضرت می‌فرماید: هرگونه نسنجیدگى و بی‌دقتی در امر تنبیه فاجعه آور است و اثرات منفى دارد: «الافراط فى الملامة یشب نار اللجاجه»[xliii] افراط در سرزنش کردن ، میزان لجاجت را افزون‌تر می‌کند.  حضرت امیر در جای دیگر می‌فرماید: «نَّ الْعاقِلَ یتَّعِظُ بِأَلاَدَبِ وَ الْبَهائِمُ لایتَّعِظُ إِلاّ بِالْضَّرْبِ »[xliv] پندپذیری انسان عاقل به‌وسیله‌ی ادب و تربیت است، چارپایان و حیوانات‌اند که تنها با ضرب و زدن، تربیت می‌شوند. تنبیهات بدنى گاهى ضررهاى غیرقابل جبرانى را به همراه دارد از آن جمله:

  1. کودک نسبت به والدین حس بدبینى پیدا می‌کند، و حالت سرکشى در او برانگیخته می‌شود.
  2. کودک عادت می‌کند در برابر زور بدون چون‌ و چرا تسلیم گردد و با این باور می‌رسد که زورگو و قلدر پیروز است.
  3. کودک ترسو بار می‌آید و شخصیتش درهم‌ شکسته و تعادل روحی‌اش به هم می‌خورد.

بیشتر والدین براى تربیت کودکان از تنبیهات غیر بدنی از قبیل حبس کردن کودک در محل‌های وحشتناک، سرزنش، اهانت، دشنام و غیره استفاده می‌کند که ضررشان کمتر از تنبیهات بدنى نیست و سبب می‌شود که کودک هم، چنین رفتار و گفتارى را از خود نشان دهد و کم‌کم به آن‌ها عادت کند. در بارة روش تغافل نیز باید توجه داشت که انسان همواره در معرض خطا و اشتباه است و یکى از روش هاى تربیتى آن است که انسان با آگاهى از تخلف دیگران، خود را به غفلت بزند و چنان وانمود کند که از خطاى او آگاهى ندارد تا شخص، از انجام عمل خویش پشیمان شود.  امام على (ع) مى فرمایند: « اشرف اخلاق الکریم کثرة تغافله عما یعلم »[xlv] بزرگ ترین ویژگى اخلاق افراد کریم، زیادى تغافل آن ها از چیزهایى است که مى دانند. البته از این روش در جای به کار گرفته می شود که  تأثیر گذار بوده و طرف بنای تکرار اشتباه را نداشته باشد

نتیجه

از مطالب بیان‌شده به این نتیجه می‌رسیم  که امام على (ع) یک نظام جامع تربیتى در زمینه تربیت فرزند، ارائه نموده است. در دیدگاه تربیتى حضرت امیر (ع)  به‌عنوان یک مربی نمونه، هم از اهمیت و ضرورت تربیت و ساحت‌های آن و هم از به‌کارگیری شیوه‌های مؤثر در تربیت فرزند، سخن بیان آمده است. که در مجموع حکایت از جامعیت نظام تربیتى آن حضرت دارد. از نگاه امام علی(ع) والدین نقش اساسى در تربیت فرزند دارد و تربیت نیک فرزند را یکی از وظایف والدین و از جمله حقوق فرزند بر والدین برشمرده است؛ زیرا فرزندان تا قبل از بلوغ غالباً تحت نظر والدین قرار دارد و تأثیرپذیری در تربیت نیز بیشتر در این سنین است. لذا است که امیرالمؤمنین توصیه‌های اکید دارد که ادب‌آموزی باید از همان آغاز طفولیت به کار گرفته شود و در به‌ کارگیری شیوه‌های تربیت، اولویت را به تکریم شخصیت فرزند، تحسین و تشویق داده و از سخت‌ گیری‌های غیرمعقول، توهین، تحقیر و تنبیه بدنی تا حد ممکن پرهیز گردد.          

 

[i] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، مدخل رب، ص336.

[ii] . ابن منظور،  لسان العرب، ج‏1، ص 399.

[iii] . خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و درر الکلم آمدی، ج6، ص353.

[iv] . همان، ج3، ص438.

[v] .  همان، ج2، ص141.

[vi] . همان، ج6، ص222 .

[vii] .  همان، ج6، ص224.

[viii] .  نهج‏البلاغه، حکمت453.

[ix] . همان، حکمت 399.

[x] . مستدرک الوسائل، ج2، ص625.

[xi] . نهج‌البلاغه، نامه 31.

[xii] . رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه (ع) ، ص184.

[xiii] . خوانساری،محمد، شرح غررالحکم و درر الکلم، ج4ص353.

[xiv] . محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة، ج1،ص75.

[xv] . نهج‏البلاغه، نامه31.

[xvi] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج91، ص384

[xvii] . ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج92 ص179.

[xviii] . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197.

[xix] . نهج‌البلاغه، نامه31.

[xx] . تحف العقول ص19.

[xxi] همان، ص48.

[xxii] . همان، ص87.

[xxiii] . نهج‌البلاغه، صبحی صالح، ص۷۹۳.

[xxiv] . تحف العقول، ص80.

[xxv] . همان، ص88.

[xxvi] . همان، ص68.

[xxvii] . تحف العقول، ص48.

[xxviii] . همان، ص98.

[xxix] . همان، ص88.

[xxx] . نهج‌البلاغه، ص۳۰۴.

[xxxi] . نهج‌البلاغه، نامه31.

[xxxii] . نهج‌البلاغه، نامه 31. (ترجمه دشتی ص156)

[xxxiii] . همان، ص193.

[xxxiv] . وسائل الشیعه، ج15، ص195.

[xxxv] . نهج الفصاحه، ص239.

[xxxvi] . غررالحکم، ج 7، ص 359

[xxxvii] . علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، واژه تشویق.

[xxxviii] . همان، واژه تنبیه.

[xxxix] . نهج‌البلاغه، حکمت368.

[xl] . شرح غررالحکم، ج4، ص231.

[xli] . نهج‌البلاغه، حکمت347.

[xlii] . شرح غررالحکم، ج5، ص160.

[xliii] . نهج‌البلاغه، حکمت 327.

[xliv] . بحارالانوار، ص 77، ص 213.

[xlv] . محمد ری شهری، میزان الحکمه، ج7، ص268

  1. قرآن کریم.

    1. ابراهیم امینی، اسلام و تعلیم و تربیت، انجمن اولیاء و مربیان جمهورى اسلامى ایران، چاپ دوم، 1373 ش .
    2. ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج‌البلاغه، تحقیق محمدابولفضل ابراهیم ، چاپ اول ، دار احیاء الکتب العربیه ، مصر،1378 ق .
    3. ابن میثم بحرانی، شرح نهج‌البلاغه ، دفتر تبلیغات اسلامى قم ، 1362 ش.
    4. ابو محمد الحسن بن شعبه الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول، مکتبه بصیرتى، قم 1394 ق .
    5. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصارپیامبر، دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم،1382ش.
    6. حر عاملی، وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربى ، بیروت ، ج 4، 1391ه .ق .
    7. حسین طبرسی، مستدرک الوسائل، الطبعه الثانیه ، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث ، بیروت ، 1408 ق .
    8. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، قم؛ ذوی القربی، 1387 چاپ اول؛ ج1.
    9. سید احمد احمدی، اصول و روش‌های تربیت در اسلام، دفتر مرکزى جهاد دانشگاهى، چاپ دوم، 1368 ش .
    10. سید جمال‌الدین دین‌پرور، فرزندم چنین باش ، بنیاد نهج‌البلاغه ، چاپ پنجم ، 1379 ش .
    11. شیخ صدوق، خصال، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ج1، 1403 ه.
    12. صبح صالح، نهج‌البلاغه، چاپ اول ، بیروت ، 1378 ق.
    13. عبدالحمید تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم ، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات ، بیروت ، 1407 ق.
    14. علی‌اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، چاپ اول ، سازمان لغتنامه دهخدا، 1352 ش .
    15. فیض الاسلام، نهج‌البلاغه، انتشارات فقیه، بی‌تا.
    16. محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، تعلیقه؛ على شیرى ، الطبعه الاولى ، التراث العربى ، بیروت ، 1408 ق .
    17. محمد خدا یاری فرد، مسائل نوجوانان و جوانان، انجمن اولیاء و مربیان جمهورى اسلامى ایران ، چاپ پنجم ، بهار 1377 ش .
    18. محمد خوانساری، شرح غررالحکم و درر الکلم، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میرجلال الدین حسینى ارموى ، چاپ سوم ، دانشگاه تهران ، 1360 ش .
    19. محمد سپهری، ترجمه و شرح رساله الحقوق امام سجاد (ع)، مؤسسه انتشارات دارالعلم ، چاپ اول ، 1370 ش .
    20. محمد معین، فرهنگ فارسى، چاپ چهارم ، انتشارات امیرکبیر، 1360 ش .
    21. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، الطبعه الثانیه ، داراحیاء التراث العربى ، بیروت ، 1403 ق .
    22. محمدباقر محمودی، نهج السعاده فى مستدرک نهج‌البلاغه، چاپ اول، مؤسسه اعلمى، بیروت، 1397 ه-ق.
    23. محمدحسن آموزگار، اخلاق و تربیت اسلامى، ج 1، انجمن اولیاء و مربیان جمهورى اسلامى ایران ، چاپ سوم ، 1375 ش .
    24. محمدرضا حکیمى ، محمد حکیمى ، على حکیمى ، الحیاة، ترجمه احمد آرام ، چاپ اول ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، 1377 ش .
    25. محمدرضا شرفی، با فرزند خود چگونه رفتار کنیم، انتشارات جهاد دانشگاهى دانشگاه تهران ، چاپ دوم ، 1371 ش .
    26. محمدمهدی نراقی، جامع السعادات ، تحقیق سید محمد کلانتر، الطبعه الثانیه ، منشورات جامعه النجف الدینیه ، 1383 ق .
    27. محمدى ری‌شهری ،میزان الحکمه، دفتر تبلیغات اسلامى ، قم ، 1362 ش .
    28. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام ، چاپ بیستم ، انتشارات صدرا، 1371 ش .
    29. ملا محسن فیض کاشانی، المحجیة البیضاء، قم؛ مؤسسه احیاء الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1426ه-ق.
    30. هاشم رسولی محلاتی، وصایاء الرسول و الائمه (ع) با ترجمه فارسی. تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، 1379ش.
    31. یعقوب کلینی، الکافى، تصحیح و تعلیق، علی‌اکبر غفارى ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1388 ق.